انتقاد و تمجید کامبیز نوروزی از مطبوعات دوم خرداد (۲)

تهران-پایگاه خبری فرا وحدت- کامبیز نوروزی، حقوقدان رسانه می‌گوید: در عصر اصلاحات بسیاری شخصیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که تا آن زمان مجال یا رسانه‌ای برای حرف زدن نداشتند وارد شدند و روزنامه‌ها پر از مطالب متنوع شد؛ اما متاسفانه همه چیز سیاسی تحلیل و از این غفلت شد که بخش زیادی از مردم ایران فرهنگ دیگری دارند.

کد خبر : 8136
تاریخ انتشار : یکشنبه 4 خرداد 1404 - 15:49
انتقاد و تمجید کامبیز نوروزی از مطبوعات دوم خرداد (۲)

کامبیز نوروزی در بخش دوم گفت و گوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی روزنامه نگاری و رسانه ایران» به تقسیم بندی دوره های آزادی در مطبوعات کشور می پردازد. وی از دیدگاه خود به این سوال پاسخ می‌دهد که چرا دوران‌های آزادی مطبوعات در کشور دوام نمی‌آورد. نوروزی همچنین در این قسمت نگاهی اجمالی به مطبوعات اعصار سازندگی و اصلاحات دارد.

بخش اول این گفت‌وگو را اینجا بخوانید.

مطبوعات در در ایران چه دورانی را پشت سر گذاشتند؟

من دوره‌های آزادی مطبوعات در ایران را به ۴ دوره تقسیم می‌کنم. دوره اول، انقلاب مشروطه است که روزنامه نگاری کاری تازه و نو در کشور است. البته قبل از دوران مشروطه روزنامه‌هایی در خارج از کشور از شهرهایی؛ مانند استانبول و بمبئی به ایران می‌آمدند ولی در دوران مشروطه، روزنامه نگاری در کشور اوج گرفت و روزنامه نگاران شهیری چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل جان خود را سر این حرفه گذاشتند.

روند آزادی مطبوعات تا روی کار آمدن رضا شاه ادامه یافت و با آمدن وی سرکوب روزنامه نگاری اوج گرفت. روزنامه نگاری در این عصر در وضعیت پرفشاری قرار می‌گیرد ولی در سال ۱۳۲۰ و با خروج رضا شاه از ایران، تا سال ۱۳۳۲ روزنامه نگاری پر و بال می‌گیرد و آزادی گسترده‌ای بر ژورنالیسم کشور حادث می‌شود.

ولی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فاتحه روزنامه نگاری در ایران را می‌خواند و از این سال تا سال ۱۳۵۷ روزنامه نگاری به شدت کنترل شده و تحت سانسور است. سال ۵۷ روزنامه نگاری باز رونق می‌گیرد و شاید بیش از ۴۰۰-۵۰۰ روزنامه و هفته نامه در دو سه سال ابتدایی پیروزی انقلاب منتشر می‌شوند که همه چیز هم می‌نویسند، تا این که درسال ۱۳۶۱، بیش از سیصد نشریه توقیف می‌شوند.

در این دوران‌ها، روزنامه نگاری در ایران به طور موقت آزادی پیدا کرد. فصل مشترک هم این است که دولت مرکزی فروپاشیده و اقتدار حکومت از هم گسیخته است. در واقع شبیه کلاسی شده است که معلم در آن نیست و دانش آموزان هر کار بخواهند می‌کنند.

انتقاد و تمجید کامبیز نوروزی از مطبوعات دوم خرداد (۲)

چرا این آزادی مطبوعات دوام نمی‌آورد؟

چون ریشه ساختاری ندارد. زیرا ما نمی‌توانیم نهادهای حقوق اساسی را جزیره‌ای ببینیم. نمی‌توان یک ساختار غیردموکراتیک داشت و فقط یک نهاد دموکراتیک به اسم آزادی مطبوعات آن باقی بماند. مجموعه نهادهای دموکراتیک، یک سیستم به هم پیوسته است. نمی‌توانید جامعه‌ای داشته باشید که حزب نداشته باشد، تشکل‌های کارگری نداشته باشد، آزادی بیان نداشته باشد ولی مطبوعات آن آزاد باشد.

در سال های جنگ هم فشار بر مطبوعات زیاد است ولی به هر حال نشریاتی چون آدینه،‌ دنیای سخن و غیره هم نشر می‌یابد. دولت حجت‌الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی که روی کار می‌آید دنبال توسعه اقتصادی و اجتماعی است و این درک را هم دارد که مطبوعات آزاد مورد نیاز است. بنابراین به اعتقاد من از سال‌های ۶۸، ۶۹ به بعد آرام آرام مطبوعات رو به توسعه می‌روند. انتشار روزنامه سلام قدم بزرگی در این زمینه است. روزنامه همشهری هم منتشر می‌شود که روزنامه نگاری ایران را متحول کرد. هم از نظر شکل و قطع و هم از نظر رنگی بودن و تیتر. این روزنامه عکس را تبدیل به مطلب کرد. جنبه‌های مختلفی داشت که به طور مستقل قابل تحلیل است. هفته نامه حوادث نیز در همین دوران منتشر شد. طولی نکشید که روزنامه ایران آمد و فضای کشور به سمت رسانه‌ای شدن حرکت کرد. هفته نامه بهمن عطاءالله مهاجرانی هم در همین دوران پا به عرصه گذاشت و بسیار هم موفق بود.

پس اعتقاد به رشد مطبوعات در دوران موسوم به سازندگی دارید؟

بله. روند مطبوعات در دوره هاشمی رو به توسعه حرکت کرد. در این دوره حکومت در کمال اقتدار به سر می‌برد و فضای مطبوعاتی آهسته آهسته باز می‌شود. در همین سال‌ها بعد از حدود ۸۰ سال از ایجاد نهاد هیات منصفه در قانون اساسی مشروطیت، هیات منصفه مطبوعات دوباره شکل می‌گیرد.

نهاد هیات منصفه از طریق متمم قانون اساسی مشروطه در سال ۱۲۸۶ وارد ساختار حقوقی ایران شد. همان سال‌های ابتدایی دو یا سه بار هیات منصفه تشکیل و سپس تعطیل شد تا اوایل دهه ۷۰. مثلا مجله فاراد با هیات منصفه محاکمه شد یا همین طور هفته نامه بهمن. لوایح دفاعیه آقای مهاجرانی را من نوشتم. البته چون من مشاور ایشان بودم نه وکلیشان، این لوایح با امضای خود ایشان به هیات منصفه رفت.

در لایحه قانونی مطبوعات سال ۱۳۵۸ هم نهاد هیات منصفه پیش بینی شده بود. در سال ۱۳۶۴ که قانون مطبوعات تصویب شد، چون شورای نگهبان با این نهاد مخالف بود و آن را شرعی نمی‌دانست که البته تحلیل نادرستی بود، دیگر در قانون سال ۶۴ اسمی از این هیات نیامد. نتیجه این شد که به لحاظ تفسیر حقوقی، قانون مطبوعات سال ۶۴، قسمت هیات منصفه لایحه قانون سال ۵۸ را نسخ نکرد و آن مقررات به اعتبار خودش باقی ماند.

این تغییر مهمی است اگر چه در تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی به آن توجه نشده است، بالاخره بعد از ۸۰ سال یک نهاد مهم حقوق اساسی در ایران، شکل واقعی به خود گرفت. سال ۷۶ که هیات منصفه جدید انتخاب شد من هم عضو آن بودم. اگر چه به مقررات مربوط به تشکیل هیات منصفه انتقاداتی وارد است؛ به عنوان اولین تجربه، خوب بود. البته این هیات منصفه دیگر به لحاظ سیاسی و حقوقی اهمیتش را از دست داد و بیهوده شد.

هیات منصفه‌ای که من هم عضوش بودم، ترکیبی متوازن از نظر سیاسی داشت. من و روح الله حسینیان بودیم. با قاطعیت می‌گویم، در آن دوره، هیات منصفه، سیاسی برخورد نمی‌کرد. یعنی افراد بر اساس فهم واقعی خود رای می‌دادند، نه این که چون این متهم یا این نشریه مخالفشان است هرچه بخواهند درباره آن بگویند. دوره پرحرارتی بود. در این دوره، یعنی دوره اصلاحات، روزنامه نگاری ایران جهش بلندی کرد و نشریات چه از نظر تعداد و چه از نظر محتوا بسیار متنوع شدند. ما بهمن ۱۳۷۶ نخستین جلسه هیات منصفه را برگزار کردیم.

من از سال ۱۳۷۱ کاملا روی حقوق مطبوعات متمرکز شدم و مصاحبه‌ها و یادداشت‌های مطبوعاتی زیادی داشتم. در مبحث حقوق مطبوعات، مطالب مختصری قبلا در فصلنامه‌ها منتشر شده بود ولی اولین مطالب در سطح عموم را بنده منتشر کردم.

طبیعتا تجربه عملی در این حوزه می‌توانست از نظر حقوقی و جامعه شناسی حقوق ارزشمند باشد. اکنون بین روزنامه نگاران جرمی به اسم نشر اکاذیب کاملا شناخته شده و همه می‌دانند چیست اما در آن سال‌ها واقعا هیچ کسی نمی‌دانست، چون هنوز تجربه نشده بود. چون حقوق و تفکر حقوقی در کتابخانه تولید نمی‌شود. تفکر حقوقی در تجربه زیسته تولید می‌شود. وقتی هنوز مطبوعات آزاد نداریم این مفاهیم را نمی‌توانیم درست درک کنیم.

اواخر سال ۱۳۷۶ که هیات منصفه جدید تشکیل می‌شود اوج دوره جدید روزنامه نگاری ایران است و روزنامه‌های مهمی منتشر می‌شوند: صبح امروز، جامعه، آریا و غیره. چالش‌های سیاسی هم زیاد است. این روزنامه‌ها در فضای ناشی از شروع به کار دولت اصلاحات، با استحکام بیشتری مطلب می‌نویسند. شکل سنتی روزنامه نگاری سنتی که سال‌ها در کیهان و اطلاعات رایج بود نیز متحول شد.

انتقاد و تمجید کامبیز نوروزی از مطبوعات دوم خرداد (۲)

قبلا در دوره آقای هاشمی هفته‌نامه گل آقا انتشار یافته بود که با واکنش هایی بین مقامات سیاسی مواجه شده بود؟

بله. طبیعی است که در آن سال‌ها درکی هم از رسانه در کل جامعه و بین مقام‌های سیاسی وجود ندارد. وقتی هفته نامه گل آقا در سال ۱۳۶۹ شروع به کار کرد خیلی از مقام‌های سیاسی، کاریکاتور را توهین تلقی می‌کردند. نه فقط مقام‌های سیاسی بلکه نگاه مقام‌های قضایی هم نسبت به کاریکاتور همین طور بود. در صورتی که کاریکاتور اصلا توهین نیست. مرحوم دکتر حسن حبیبی شده بود سوژه گل آقا برای این که نشان دهد کاریکاتور توهین نیست. کیومرث صابری زحمت بسیاری کشید تا این واقعیت را جابیندازد که کاریکاتور توهین نیست.

به دوران اصلاحات برگردیم…

در آن دوران بسیاری شخصیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که تا آن زمان مجال یا رسانه‌ای برای حرف زدن نداشتند وارد شدند و روزنامه‌ها پر از مطالب متنوع شد. جامعه هم تشنه خواندن است. خیلی‌ها صبح که از خانه بیرون می‌آیند سه تا چهار روزنامه با خود می‌خرند و به منزل می‌برند. تیراژ نشریات هم بالاست. اما جریان راست و محافظه کار تمایلی به چنین فضایی ندارد، بنابراین چالش‌ها شروع می‌شود.

منتهی یک تحول مهم در اینجا شکل می‌گیرد. با تشکیل هیات منصفه و دادگاه‌ها این تحول رخ داد. در تمام تاریخ مطبوعات ایران هر وقت حکومت با یک نشریه یا یک روزنامه نگار به مشکل برمی‌خورد نیمه شب با صبح یا عصر او را از خانه یا محل کار یا خیابان می‌گرفت و در یک ماشین می‌انداخت و با خود می‌برد. ماه‌ها طول می‌کشید تا معلوم شود این فرد کجاست؟ زنده است یا مرده؟ چه بلایی سرش آمده است؟ یا این که تلفن می‌زدند روزنامه را ببندید. اما تحول بزرگی که بیشتر آن بعد از سال ۷۶ رخ داد این بود که این روند امنیتی پنهان تبدیل به یک روند حقوقی آشکار شد. این از طریق دادگاه رسیدگی به جرم مطبوعاتی با حضور هیات منصفه به وجود آمد. اگر اشتباه نکنم اولین دادگاهی که داشتیم یکی از متهمان آن مرحوم مهندس عزت الله سحابی بود که به خاطر نشریه‌اش ایران فردا محاکمه می‌شد. جالب این که یکی از شاکیان پرونده فردی بود که نمی‌دانم واقعا نامش مستعار بود یا واقعی. او شکایت کرده بود و شکایتش این بود که ایران فردا به دین و حکومت و همه جامعه توهین کرده است. چیزی که اصلا ربطی به شاکی خصوصی ندارد. بعدها معلوم شد وی یکی از افسران نیروی انتظامی است.

در آن زمان این نوع شکایات رایج بود. مثلا عده‌ای جمع می‌شدند و شکایتی را مطرح می‌کردند. جلسه‌های شور ما در هیات منصفه فعال و توام با حسن تفاهم بود. اختلاف نظر در آن زیاد اما ترکیب آرا تقریبا برابر بود. برخی اعضا کمابیش به برخی جلسات هیات نظارت نمی‌آمدند. من شخصا فکر می‌کنم به تمام جلسات هیات منصفه رفتم. مسئولیت جلسات هم با مرحوم حبیب الله عسگر اولادی بود. آقای شبیری نامی هم بود که یک روحانی شریف و از قضات دیوان عالی کشور بود. اصلا هم سیاسی نبود و فرد مستقلی بود. ایشان با برخی مطالب منتشره در نشریات مشکل داشت اما مساله‌اش سیاسی نبود بلکه فرهنگی بود.

چه اشکالاتی را به روزنامه نگاری عصر اصلاحات وارد می‌دانید؟

متاسفانه اتفاقی که در روزنامه نگاری دوم خرداد افتاد این بود که همه چیز سیاسی تحلیل شد و از این غفلت شد که بخش زیادی از مردم ایران فرهنگ دیگری دارند.

یادم است دو سه روز مانده به عاشورا یک روزنامه عکسی از ورزش مردان را منتشر کرده بود که در آن حالت رقص تداعی می‌شد. از این نشریه شکایت شد. شخصی در هیات منصفه که به هیچ حزب یا گروه سیاسی وابسته نبود در جلسه هیات منصفه از این عکس ایراد گرفت. این ملاحظه ها در روزنامه نگاری دوره اصلاحات با کم توجهی و کم دقتی روبرو شد. به این که اقشار بزرگی از جامعه هستند که مساله آنها سیاسی نیست دقت نشد.

این روزنامه‌ها قشر متوسط شهری را هدف قرار گرفته بود. غافل از این که روزنامه ای که ۳۰۰ هزار تیراژ دارد و معمولا در عرف روزنامه نگاری تیراژ را باید در ۴ ضرب کرد تا تعداد خواننده به دست آید،‌ به دست همه اقشار جامعه می‌رسید.

در یکی از روزنامه‌ها مطلبی منتشر شده بود تحت عنوان پاورقی که یک داستان کوتاه دنباله دار بود. در یک شماره آن حرف از خانمی بود به نام شمس الملوک که از شاهزاده‌های ورشکسته قاجاری بود که دیگر یال و کوپالی ندارد و نویسنده به کمک بعضی لباس‌ها، اندام او را توصیف می‌کند و این که او چگونه اندامش را سرحال نگه می‌دارد.

انتقاد و تمجید کامبیز نوروزی از مطبوعات دوم خرداد (۲)

روزنامه نگاری مانند رانندگی است. یک راننده حرفه‌ای به تناسب جاده حرکت می‌کند. جاده کوهستانی است یا اتوبان است؟ برفی است با بارانی یا خشک است؟ اگر راننده در یک جاده کوهستانی برفی شبیه یک اتوبان رانندگی کند طبیعی است یا به دره می‌رود یا زیر تریلی می‌ماند. روزنامه نگار حرفه‌ای هم نمی‌تواند به فضایی که در آن روزنامه نگاری می‌کند بی توجه باشد. چه آن روزنامه نگاری که در روزنامه فرانسوی لوموند و روزنامه انگلیسی گاردین کار می‌کند چه آن که در تهران مشغول فعالیت است. من در هیات منصفه دقیقا این را تجربه کردم و تفاوت فرهنگی را دیدم.

زمانی که آقای (غلامحسین) محسنی اژه‌ای به ریاست دادگستری تهران رسید، در اولین جلسه در ردیف هیات منصفه نشست. جلسه بعد من به طور خصوصی به ایشان گفتم ما می‌دانیم شما در آرای ما دخالتی نمی‌کنید ولی برای بیننده این شبهه پیش می آید که هیات منصفه تحت نظر شماست. صلاح این است که تشریف نیاورید. از جلسه بعد نیامد.

یا در جلسه مربوط به روزنامه جامعه، عسگر اولادی در عین این که از سابقه حمید رضا جلایی پور تعریف کرد به برخی مطالب آن روزنامه (جامعه) ایراد داشت و آنها را مصداق جرم می‌دانست. در پایان جلسه هم که برای اخذ پاره‌ای توضیحات از سعید مرتضوی که رئیس دادگاه بود برای جلسه هیات منصفه دعوت شد، عسگر اولادی تاکید کرد نظری بر توقیف یا لغو امتیاز نداریم. من به دلیل اخلاقی نمی‌گویم چه کسی موافق لغو امتیاز روزنامه جامعه بود و چه کسی مخالف آن، ولی لغو امتیاز اکثریت آرا را آورد نه اتفاق آرا را؛ یعنی تعدادی از اعضای هیات منصفه مخالف لغو امتیاز آن بودند.

پایان بخش دوم

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.